به دستهاى کوچک بچه ها
وقتى گرم ساختن آدم برفى یخ میکنند
و حتى از زیر دستکشهاى رنگى و بافتنى سرخ میشوند ،
فکر میکنم .
به دستهایى که میشود از فرط مهربانى بوسیدشان !
به دستهایى که هنوز مانده تا مثل آدم بزرگها یاد بگیرند جفا
کنند !
دستهایى که هنوز روى رخسار کسى به ضرب فرود
نیامدهاند !
دستهایى که هنوز چشم کسى به آنها نیست براى خرجى
دادن ...
دستهایى که نهایت کارى که کردهاند ، تو جشن تولدها بهم
خوردهاند و
شادى آفریدهاند !
دستهایى که هنوز حناى زندگى رنگشان نکرده ...
دستهایى که با همه ى کوچکى بزرگ اند و پر سخاوت !
دستهایى که هنوز براى عقد پیمانهاى دروغین ،..
براى اعلام همراهى که عمرش به کوتاهى یه پلک زدن است ،
ژست
مودت به خود نگرفته اند !
کاش بچه ها براى بزرگ شدن ، براى این همه تغییر کردن
، براى یاد
گرفتن همهى این سیاهىها ، اینقدر شتاب نمیکردند ...
دستها همیشه کوچک میمانند ، بزرگ شدنشان تصور
ماست ...
کاش اینقدر زود یادشان نمیرفت روزهایى بود که با همین
دستهاى
کوچک شادى مىآفریدند ...
خدا گواه است رسم بزرگ شدن این نیست ...
وقتی کوچیک بودیم دلمون بزرگ بود!!!
ولی حالا که بزرگ شدیم بیشتر دلتنگیم ............
کاش کوچیک می موندیم تا حرفامون رو از نگاهمون
بفهمن........
نه حالا که بزرگ شدیم و فریاد هم که می زنیم باز کسی
حرفمون رو نمیفهمه!!!!!!!!!
اگه نیای وبلاگمو ببینی با این تفنگ میکشمت
._|\____________________,,_
../ `--||||||||----------------------]
./_==____________________|
...),---.(_(__) /
..// (\) ),----".'
.//___//
/`----' /
____ /
باشه باشه الان میام
malihi joOooOOOOOooOOOOn farda mian madrese
delam vasat tang shode
منم خیلی دلم واست تنگ شده بود
ghashang bood
like
مرسی زهرا جون