کـاش مـی فـهـمیـدی قـهـر میـکنم تـا دسـتـمو مـحـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـی بـمون...
نـه ایـنـکـه شـونـه بـالا بــنـدازی و آروم بـگـى هـر طور راحـتـى!!
گفتم کسی یادش نبود بم بگه خودم بگم
تولدم مبارک
میبینید چه قدر متواضهم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حال کنیدا برید فضا
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که:
پدر تنها قهرمان بود.
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد.
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ...
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند.
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود.
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!
ای که میپرسی نشان عشق چیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مهر بی چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی ادعا
عشق یعنی مهر بی اما اگر
عشق یعنی جان تپیدن بهر دوست
عشق یعنی جان من قربان دوست
لبخند بزن
بدون انتظار پاسخی از دنیا
بدان روزی دنیا انقدر شرمنده میشود
که به جای پاسخ لبخند
با تمام ساز هایت میرقصد